داستان سینا از زبان مادرش: "این سوال برایم مطرح بود که چرا من؟ اما رفته رفته خودم را متقاعد کردم که من هم بخشی از دنیا هستم.
تا حدود یک سالگی، همه چیز سینا طبیعی به نظر می رسید، اما به تدریج، عدم توجه او به محیط دور و بر و اطرافیانش، سکوت دائمی او، اشاره نکردنش به چیزهایی که معمولا برای بچه های این سن جالب است، و تمرکز طولانی مدت و غیر طبیعی او به بعضی چیزها از جمله ورق زدن بی وقفه مجله یا کاتالوگ یک فروشگاه، اینکه در آن سن من و پدرش را هیچگاه صدا نمی زد، و بیش از همه اینکه هیچوقت چیزی از ما طلب نمیکرد، همگی این حس را به ما می داد که سینا با بقیه همسالانش متفاوت است. با این وجود شاید خودمان را گول می زدیم که به هر حال بچهها همه به نوعی با هم متفاوتند، شاید نیازهایش را به کمک خواهرش برآورده میکند، پسرها دیر به حرف زدن می افتند... و دکتر عمومی هم به نوعی این توجیه ها را تاییدمیکرد.در همان زمانها، یکی از دوستان نابینای من هشدار خیلی جالبی به ما داد؛ وقتی سینا یک سال و نیمه بود، به من گفت حواست بیشتر به سینا باشد، سینا با بچه های دیگر فرق دارد، این گوشهگیریها و ساکت بودنش را به حساب سلامت کامل او نگذار. اما با ادامه این وضعیت، ...
کرج
کرج سه راه گوهر دشت بین پل سه راه و میدان سپاه ولیعصر4 پلاک22واحد5گفتاردرمانی پویش
02632708298
گفتاردرمانی و کاردرمانی پویش